که از سال تحصیلی 1321 - 1320 برنامه آموزش نظامی در دبیرستانها و دانشکدههای کشور لغو میشود. تا آن زمان، با اینکه ایران بهصورت جداگانه دبستان و دبیرستان نظام داشت، مقدمات آموزش فنون نظامی و آشنایی با روشهای دفاعی، یکی از دروس اجباری دورههای متوسطه و عالی کشور بود.
نتایج اشغال نظامی ایران؛ چاپ اسکناس اضافی و ایجاد تورم و خودسری ایلات
مجلس از چهارم مهرماه 1321 کار بررسی لایحه دولت را آغاز کرد که اجازه نشر 200میلیون تومان اسکناس تازه را خواسته بود. این لایحه تحت فشار متفقین برای تأمین نیازمندیهای ریالیشان در ایران تصویب شده بود. همین اسکناسها باعث آنچنان تورمی در ایران شد که آثار نامطلوب آن تا سالها پس از پایان جنگ جهانی دوم (تا سال 1329) ادامه داشت. 4سال بعد و در همین روز (چهارم مهرماه 1325)، مجلس از اقدام عشایر فارس شدیدا انتقادکرد که با سوءاستفاده از اوضاع نابسامان کشو (وقایع شمال غرب) و با هدف باجخواهی از دولت، شهر کازرون را عملا و مسلحانه متصرف شده بودند که رویدادی ناگوار در تاریخ وطن و عملی خلاف منش ایرانی بود.
جنگ مذهبی ایران و روم
26 سپتامبر سال 422میلادی عهدنامه صلح ایران و روم که به جنگ دو ساله دو ابرقدرت پایان داد و چند هفته پیش از این به امضا رسیده بود مبادله شد. در تاریخ عمومی (جهان)، از این جنگ دو ساله بهعنوان «جنگ مذهبی ایران و روم» نام برده شده است، زیرا که پیش از امضای معاهده صلح، پیروان آیین زرتشت (دین رسمی ایرانیان تا سده هفتم میلادی) در قلمرو روم و مسیحیان در قلمرو ایران از آزادی مذهب برخوردار نبودند. برنده جنگ 2ساله که در آن بهرام پنجم (بهرام گور) مستقیما فرماندهی یگانهای ایران را بر عهده داشت، ایرانیان بودند و امتیاز دیگری را که از رومیان خواستند و به آن نایل شدند این بود که امپراتور روم ضمن معاهده صلح متعهد شد که در امور ارمنستان مداخله نداشته باشد.
نیرنگ استعمارگران، و مسئلهای که بالاخره باید حل شود
26 سپتامبر سال 1614، به تقلید از سایر کشورهای استعماری اروپا که چشم به تملک و غارت ثروت سرزمینهای دوردست دوخته بودند، دانمارک هم «کمپانی هند شرقی!» خود را تأسیس کرد. مخترع این نیرنگ، انگلیسیها بودند. دولتهای اروپایی در آغاز کار استعمارگری، به بهانه تجارت و یا کشف مناطق (ناشناخته از نظر آنان!) وارد سرزمینهای دیگر میشدند و جا خوش میکردند. آسیاییها بهویژه کشورهای پرجمعیت آن به تصاحب استرالیا و برخی جزایر توسط انگلیسیها که با انهدام بومیان صورت گرفت و هیچ منطق و ضابطه طبیعی آن را در «عصر دلیل» نمیپذیرد همچنان اعتراض دارند که این اعتراض به مثابه آتشی است زیرخاکستر، و همین واخواهی نسبت به کانادا و... مشاهده میشود. نزدیک به چهار قرن است که پارهای از اندیشمندان نظر دادهاند که مهاجرنشینان اروپایی در قارههای دوردست «بینالمللی» شوند و تنها به یک دسته تعلق نداشته باشند. جمعیت کره زمین حدود 7میلیارد و تقریبا دو برابر ظرفیت منابع آن است و مهاجرنشینان وسیع و کم جمعیت نباید بهصورتی که با زور تملک شدهاند اداره شوند، و این مناطق نظام تازهای را اقتضا میکند.